- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
افتادْ از نفـس یل حـیـدر شـتاب کن خنجر نشست بر رگ و حنجر، شتاب کن الشمـر جالـسٌ... و صدایی بلند شد پیچیده عطـر چادر مادر شتاب کن چشم حرامیان به حرم خیره شد بیا غارت کنند پیکـر بی سر شتاب کن ای صاحب عـزای شه تشنه لب بیا مجروح روضههای مکرر شتاب کن ای داغـدار غـربت سـلطـان کـربلا عجل علی ظهورک یا حجـت خـدا
: امتیاز
|
مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
بیقرار توأم و در دل تنگـم گله نیست بخدا غـیبت تو علت این فـاصله نیست صبح تا شب به هوای دل هر کس رفتم تا رسیدم به تو گفتم که مرا حوصله نیست
: امتیاز
|
مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
ای گـیـسوی هـماره پـریـشان کـربلا ای چـشـمۀ هـمـیشه خـروشان کربلا با ما بگوچه دیدهای ای خون گریسته! در سـرخـی عـقـیـق سـلـیـمان كـربلا هر یک فراز ناحیه صد مقتل آتش است از اعــظـم مــراثـی دیــوان کــربــلا گـفـتی لا نـدبـنـک یا جـدی الغـریب! گفتی که جان فدای تو ای جان کربلا! آب خوش از گلوی تو پایین نمیرود با یاد خـشـکی لـب عـطـشان کـربـلا آه از دمی كه لـشـكر اعدا نكرد شرم كردند رو به خـیـمۀ سـلـطـان كـربلا صفین اگر که مصحف قرآن به نیزه دید بر نـیـزه رفـت قـاری قـرآن کــربـلا
: امتیاز
|
مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
بیپـناهـیم، تهی دست و فـقـیر آمدهایم مستجـیـریم و به دنـبال مجـیـر آمدهایم ما که مسکین و یتیمیم و اسیریم چه باک به روی باز تو یا نعـم الامـیـر آمدهایم مثل اشکی که روی نامهٔ ما ریخـتهای از بـلـنـدای نـگـاه تو به زیـر آمـدهایـم چـقـدر مـنـتـظـر منـتـظـرانت مـانـدی منتظر ماندی و افسوس که دیر آمدهایم سخـتی راه، بـه دوش تو و آلـت افـتاد ما به هـمراه تو از بین مـسـیر آمدهایم چقـدر لطف در این سفره مهـیا کردی بـاز ما در طلـب نـان و پـنـیـر آمدهایم دو سه خط روضه سر سفره مرا مهمان کن تـشنه چشـمیم و پی گریهٔ سیـر آمدهایم با دل سوخته عـمریست که ما دنـبال سر در طشت و تن بین حصیر آمدهایم
: امتیاز
|
مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
مُحرّمی که نباشی در آن مُحرّم نیست بـدون تو ضربـان زمـین منـظم نیست چـقـدر سـاده گـرفـتـیم بیتـو بـودن را هزار سال بـدون تو زندگی کـم نیست خودت بخواه که دست از گناه بردارم که عهـدهای منِ روسیاه محکـم نیست هـزار بار خودت را به ما نشان دادی ولی چه فایده چشمان ما که مَحرَم نیست خودم به چشم خودم دیدهام که در روضه حلاوتیست که در هیچ جای عالم نیست حوائجم همه در بین روضه یادم رفت غمت چه کرده غم روزگار یادم نیست بـیـا و روضـۀ گــودال را بـخـوان آقـا محرمی که نباشی در آن محرم نیست
: امتیاز
|
مناجات اربعینی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
در میان عاشقان عطر حضورت میرسد با ظهور اربعین بوی ظهورت میرسد بیشتر از روز عاشورا به روز اربعـین بر لبِ لب تشنگان جام طهورت میرسد بسکه در ماه صفر عالم حسینی میشود از مسیر کـربلا امـواج نـورت میرسد با چه شوقی اهل ایمان راهـپیمایی کنند کاروان در کاروان بوی عبورت میرسد در تمام نوحهها هـستی و نوحه میکنی از میان شورها نجوای شورت میرسد چیست موکبهای ما؟ میعادگاه وصل یار ذی طُوی اینجاست، عطر کوهِ طورت میرسد هیچکس اینجا ندارد حاجتی جز روی تو دارد از ره روز مُوفورُ السُّرورت میرسد یالثـارات الحـسـیـنت میشود نزدیکـتـر نعـرۀ یا فـاطـمـه از راه دورت میرسد گریۀ صبح و مسا کار خودش را کرده است غم مخور یابن الحسن، فجرِ سُحورت میرسد هرچه میخواهی بده فرمان، که ما آمادهایم این، اَناالمهدی ست کز قلب صبورت میرسد بـا کـلام نــافـذ تـو عـقـلها کـامـل شـود خطبهای خوان، خود بگو فتح وُفورت میرسد عمّه جـانت روی تلّ زینـبـیـه مـنـتـظـر زینبیه پرسد از تو، کی ظهورت میرسد نالـه از گـودال میآیـد که ایـنَ المنـتـقـم انتقام انگار از اشک غـرورت میرسد الـتـیام زخـمهـای چـارده مـعـصـوم کـو انتقام زخـم پهلـو زخم صورت میرسد
: امتیاز
|
مناجات اسارت اهل بیت در شام با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
مـیآورم بـه روی لــبــم الـســلام را آغــاز میکـنـم سـخـنـم بــا امــام را ما عاقبت به خیریمان در پناه توست از مـا مـگـیـر این کـرم مـسـتـدام را کاری خوش است که تو درستش کنی فقط نسپار دست خـلق خـدا این غـلام را ما مـحـترم شـدیم به لطـف نـگـاه تو بـیتـو نـداشـتـیـم هـمـین احـتـرام را آوازهاش تـمام جهـان را فرا گـرفت هرکس که زد به خاطر تو قید نام را برکت بده برای تو روضه نوشـتهام خـتـم به خـیـر کن تو غـم نـاتـمام را داری جلوتر از غزلم گـریه میکنی من که نـگـفـتـهام غـم بـازار شام را اشک سـر بـریـدۀ جـدّت شـدیـد شـد زینب هـمـین که وارد بزم یـزید شد
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
هر شب نـسـیم اشکِ مـرا در بیاورد تا عـطـرِ آن عـبـایِ مـعـطـر بـیاورد خـاکی شده است شانۀ تو تا برایِ ما قـدری از آن عـبـایِ مطـهـر بـیاورد هر شب کنارِ روضهای از تو گداختیم هـر نـالـه از تـو داغِ مُـکـرر بـیاورد ما گـریه میکـنـیم بـیـایی و دستِ تو سـنـگـی بـرای تُـربَتِ مـادر بـیـاورد سر پیشِ این و آن نکنم خَم، تمامِ عمر اربـاب رزق خـانـۀ نــوکـر بـیــاورد اجـرِ تـمامِ زحـمـت ما را حـسین داد هـنـگـامِ مـرگ چـنـد بـرابـر بـیاورد پای حدیث منبر واعـظ نشین که بُرد آنکس که دل به مجلس و منبر بیاورد مـا دیـدهایـم لـطـف امــامِ رئــوف را از مشهدش به روضه کـبوتر بیاورد شد شام هشتم جگرت سوخت، تا حرم بابـا چـگـونه ایـنـهـمـه اکـبـر بـیاورد مــا داد مـیزنــیــم بــرایِ دلِ شــمـا داغِ حـسـیـن دادِ تــو را در بــیـاورد
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
غـافـلم، بـاز خـبـردارم کن یوسف فـاطمه، بـیدارم کن بـار سنـگـیـن گــنـاه آوردم از سر لطف، سبک بارم کن ای طبـیـبی که پی بیماری نظـری بر دل بـیـمارم کن آمدم تـوبه کـنم، پـاک شوم مهربان، خالی از اغیارم کن کمکم کن نروم سمت گـناه با کتک هم شده وادارم کن بین عـشاق حسین بن علی بیبـهـایم، تو بـهـادارم کن آمـدم بین عـزا جان بـدهـم کـشـتـۀ قـافـلـه سـالارم کن وسـط گـریه، میان روضه لحـظهای لایـق دیـدارم کن بر غـم ذبح عـظـیم اصغـر تا خود حـشر گرفـتارم کن
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
در عاشقی، تحـمّلِ هجران به من رسید سرگشتگی به کوه و بیابان به من رسید کشتیِ دل، به نیل و فراتم به گِل نشست از دوریات، دو دیدۀ گریان به من رسید هر روز شعـلههای فـراقِ تو گُر گرفت قـلبِ کباب و سیـنۀ سوزان به من رسید دندان گرفـتهام جـگـرم را که خون شده دردی که ره نداشت به درمان، به من رسید جـانـم اگـر چه هـدیـۀ با ارزشـی نـبـود شـکـر خدا نـگـاهِ سـلـیـمان به من رسید باید فقط به سَر بزنم، چارهای که نیست دستی که مانده دور زِ دامان، به من رسید گـفـتـم که مـیرسی و دل آبـاد میکـنـی آخر چه کردم این دلِ ویران به من رسید آشفـتـگی به خاطـر تو مَسلکِ من است من شاکرم که حالِ پریشان به من رسید خونها به خاک ریخت و سَرها به نیزه رفت تا اینکه ذکرِ نابِ “حَسَین جان” به من رسید
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
اگر چه صفحۀ اعمال من سیه رنگ است دلم برای تو یا صاحب الزمان تنگ است ز لطف کن نـظـری ای کـریم بر حـالـم کجا مجـالـست با گـدا تو را نـنگ است به روی بـام تو خـوانم اگـر چه میدانـم سزای مـرغ بد آواز عاقـبت سنگ است امـان ز کـوتـهـی دسـت مـا و دامـن تـو فغان ز راه درازی که رَهروش لنگ است شباهت من مسکین و حضرتت این است که بخت تیره چنان زلف تو سیه رنگ است ز عمر خویش ندیدم به غیر غـم خیری که دهر با من بیچاره بر سر جنگ است صدای پای اجـل میرسد خـدا را شکـر که این نوای رهائی مرا خوش آهنگ است بـیـا و از قـفـس هـجـر خود رهـایـم کن که این قفس به من آسمان نشین تنگ است غــم فــراق تـو و داغ کـربـلایـم کُـشـت عـنایـتی که غمت با دلم هـماهنگ است
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
در بند معـصیت باز، آقا ببـین اسـیـرم فکری به حال من کن، حالا که سر به زیرم آقــا قـــبــول دارم، دردســرم بــرایـت اما ردم نـکـن که، بـیـچـاره و فـقـیـرم میتـرسم از شبی که، توبه نکرده باشم در حین ارتکـاب، جـرم و خطا بمیرم محـتاج یک نگـاهم، درمانده بین راهم ایکاش که بـیافـتد، تـنها به تو مسـیرم فرقی نکرده اینجا، بد یا که خوب باشم در خانه راه دادی، گفتی که میپـذیرم حالا که از فراقت، اشکم دوباره جاریست پاکم کن و ببخـشم، ای سرور و امیـرم با اذن مـادر تو، در روضهها نـشـستم تـا باز هـم بـراتِ، کـرب وبلا بـگـیرم
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
ای عـاقـبتِ کـار به دست تو؛ نگـاهی این عمر گذشت و نشدم آنکه تو خواهی تا مـنـتـظـر تو شـدنـم؛ راه زیـاد است کو طاعت بیچون ز تو ای نور الهی میخـواسـتم آقـا سـپـر جـان تـو بـاشـم ای وای که خود تیر جفایم به تو گاهی هـر بـار که تـو گـفـتهای اسـتـغـفـراللّه بخـشـیـد خـدا از من بد عـهـد گـنـاهی چون روز قـیام تو هـمین جـمعه بـیاید من نـیـستـم آمـاده؛ نـشـانـم بـده راهـی پیوسته تو در حال دعا بر من محـتاج امـا به دعـای تـو مـنـم گـاه بـه گـاهـی اینجور که من مـدعـی عـشق تو هستم از تو خـبری نیست به اعـمال گواهی تـو مـنـتـظـر لـشـگـر مـردان تـنـوری من در پـی حـاجـات کـنـم نـاله و آهی من یـوسف خـود را ته چـاهی برهـانم برعکس تو دربارۀ من چشم به راهی ای یوسف زهـرا به غـم یوسف زینب با روضـۀ گـودال رسـان بـاز پـنـاهـی با یـوسف گـودال بگـو پـیـرهـنت کو؟ ای بیکـفن حضرت زهـرا کفنت کو؟
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
از غـفـلـت زیـادم، خـیـلی دلم گرفـته چون رفتهای ز یادم، خیلی دلم گرفته دائـم هـوای من را، داری ولی منِ بد دل را به تو نـدادم، خـیلی دلـم گرفـته شرمـندهام دوباره، چون که نبـودم آقا محکـم در اعـتـقـادم، خیلی دلم گرفته دائم اسیر نفـسـم، کمتر به یاد قـبر و، جان دادن و معـادم، خـیلی دلم گرفـته با دست خالیام باز، رو کردهام به سویت آقـا بـرس به دادم، خـیلی دلم گـرفـتـه ای کاش که ببینم، یک لحظهای سرم را بر زانـویت نـهـادم، خیلی دلـم گرفـته کـربـبـلاییام کـن، من را بـبـر کـنـارِ دلـدارم و مـرادم، خـیـلی دلـم گـرفـته
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
معصیت کار هستم و حجب و حیایم کم شده غـرقِ در دنیا شدم حالِ دعـایم کم شده چشم من از بس به دنبال هوس رفته ببین در میان روضـه آقـا گـریههایم کم شده غیبت و تهمت شده ورد زبانم روز و شب این چنین بودم که سوزِ در صدایم کم شده بر سر قول و قـرارم با همه ماندم ولی پـای تـو تا که مـیان آمد وفـایـم کم شده نیمه شب ها دائما در خواب غفلت هستم و خلوت و نجوای با تو در سرایم کم شده کاش آقـا جان نبـیـنم با وجودی که بدم آن زمان را که دعای تو برایم کم شده یک نگاهی از سر لطفت به من شد باعثِ اینکه بعد از روضهها جرم و خطایم کم شده راهیام کن بار دیگر یک سفـر کرببلا گوشۀ صحن حسین درد و بلایم کم شده دختری در بین صحرا هی دوید و ناله زد عمه جانم قوت بر دست و پایم کم شده
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
بار دیگـر آمـدم پشـت درت راهـم بـده در زدم گـفـتم رسیده نوکـرت راهم بده دست خالی آمدم رو برنگـردان از گدا آرزو دارم بـمـانـم در بـرت راهـم بـده من شکستم زیر بار معصیت شرمندهام سر به زیر آقا میآیم محضرت راهم بده خاطرت آزرده شد از دست اعمال بدم گرچه بـودم دائماً درد سـرت راهم بده ماندهام بیسـرپـناه و الـتـماست میکـنم امشب آقا جانِ زهـرا مادرت راهم بده دوست دارم من هم آخر در رکابت جان دهم منجیِ عـالـم بیا در لـشکـرت راهم بده همسفر کن با خودت یک شب مرا تا کربلا گوشهای در صحن جدّ اطهرت راهم بده
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
قـربـان تـو و محـکـمۀ عـذر پـذیـرت قربـان تو و لطف و مَبـرّات کـثـیرت ای حجّت حق، درگـذر از بندۀ زارت حالا که پشیمان شده این عبد حقـیرت خالی شده پیمانۀ ما " أوْفِ لَـنَا الْکَـیْل" ای یوسف زهرا نظری کن به فقیرت هر لحـظۀ ما پر شده از عطر دعایت الحق که تو هستی همه دَم، فاطمه سیرت هر جا که رسیدیم فقـط مدح تو گفـتیم بگـذار بمانیم هـمـان مـعـرکه گـیـرت "هرکس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم" دلخوش به توأیم و همه هستیم اسیرت گفـتـیـم بـیـا روضـۀ عـبـاس گـرفـتـیم شاید که سوی خیمۀ ما خورد مسیرت ای مـادر عـباس اجـازه بـده یک بیت ما روضه بخوانیم از آن کوه بصیرت بیدست و پُر از تـیر ز بـالای بلـندی افـتـاد زمـیـن اُمّ بـنـین، مـاه مـنـیـرت
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
هر شب یـتـیم توست دل جـمکرانیام جانـم به لب رسـیده بـیا یـار جـانـیام از بــادهـا نــشـانـیتـان را گـرفــتـهام عمریست عـاجـزانه پی آن نـشانیام طی شد جـوانی من و رؤیت نشد رُخت « شرمـنـده جـوانی از این زندگـانـیم» با من بگو که خیمه کجا میکنی به پا با هجر خود به خاک سیه مینشانیام در این دهه اگر چه صدایت گرفته است یک شب بخوان به صوت خوش آسمانیام در روضه احتمال حضورت قوی تر است شاید به عشق نام عـمـویت بخـوانیام هـم پـیــر قـد خـمـیـدگـی زیـنـب تـوأم هـم داغــدار آن دو لـب خـیـزرانـیام این روزها که حال مرا درک میکنی بگـذار دسـت بـر دل آتــشـفــشـانـیام در به دری برای غلام تو خوب نیست تأییـد کن که نـوکـر صاحب زمـانیام
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
نـاقـابـلم و راه مـن افـتـاده به کـویت من سـائـلم و دست تـمـنّـام به سـویت یک جـرعـه اگر بـادۀ دیـدار بنـوشـم من مست شوم تا ابد از طعم سبویت آشـفـتـه تـر از حال دل خویش نـبـینم آنـدم که ببـیـنم نـظـر افـتاد به رویت بیچاره مـنم من که تو را هیچ ندیـدم دور است دل و دیـدۀ آلوده ز رویت فرقی نکـند مرگ و حیات نفـسی که بهـره نبرد یک نفـس از نـفحۀ بویت کعبه به طواف قد و بالای تو شیداست زمزم همه دم در طلب آب وضویت دست من و دامان تو ای حجّ مجـسم ای فلسـفۀ حـج همه اوصاف نکویت ای مقصدم از سعیِ صفا کسب رضایت وی عصر منا و عرفه خاطره گویت آقا به عموجان تو سوگند شب و روز چشمان ابالفضل هنوز است به سویت
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
دو چـشـم تو مُحَـرّم در مُحَـرّم پُر از اندوه و اشک و حزن و ماتم فقط یک حرف از غمهات کافیست ز یـادم میرود غـمهـای عـالـم ***************** بُـوَد ذکر سـوارانت: اباالفـضل شـود لبیک یـارانت: اباالفـضل فـرات خون شده چـشمان عالم بیا جان عـمو جانت ابا الفـضل ***************** بیا تا قلب خـسـته جـان بگـیرد بـیـا تـا غـصهها پـایـان پـذیـرد بیاور با خودت مشک عمو را بیا تا کـودکی عـطشان نـمـیرد ***************** ببین از دست رفته، صبر و چاره صــدای مــادری آیــد دوبــاره شــده لالایـیاش: بــرگـرد آقــا بـه حـق این گـلـوی پـاره پـاره ***************** بـیـا آرام کـن چــشـم تــری را نگـاه نـیـمه جان و پـرپـری را شده چشمان مقـتل حـلقهٔ اشک بـیا و پس بگـیر انگـشـتری را ***************** فــدای اشـکهــای بـیامــانـت چه بـارانیست امشب آسمانت بـیـا ای الـتــیــام روی نــیــلـی بخوان از غصههای عمهجانت
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
انـگــیــزۀ عـبـادت لـیــل الـنـهـارهـا قـربـان روی مـاه تـو ایـل و تـبـارها «این هفته هم گذشت تو اما نیامدی» صد شکر کار دل شده این انـتـظارها آه ای عـزیز فـاطمه وقـتـش نـیـامـده رحمی کنی به حـال دل این غـبارها دارند یک به یک همه پائیز میشوند در آرزوی وصل تو فـصل بهـارهـا خورشید پر فروغ عـوالم طلـوع کن محض رضای مادر و دُلدُل سوارها گـنـجـیـنـۀ عـلـوم الـهـی، امــام حـی خـیـری ندیـده بعد تو این روزگارها برگـرد از سـفر عـلـوی طینتِ حسن بـرگـرد ای ذخـیـرۀ عــالـی تـبـارهـا کـم رنگتر شده ست ولای ابـوتراب در بـیـنـمـان بـیـا پـسـر تـکـسـوارها علّامهها کم از پدرت حرف میزنند عـزلت نشین شـدنـد ولایت مـدارهـا برگرد تا که روضه بخوانیم دور هم از زینب و رقـیه و خلخال و خارها یابن الغـریب عـمـۀ مـظـلـومۀ تو را کـرب و بـلا زدنـد به جـان تو بارها آقـا شـنـیـدهایـم که جـدّت حـسـیـن را کـشـتـند عصر روز دهم نیزه دارها
: امتیاز
|